راستین عزیزم تولد دو سالگیت مبارک
پسر عزیزم دو ساله شد. "از یک نگاه تو رنگم پریده است قربان آن شوم که تو را آفریده است راستین عزیزم تولدت مبارک" حالا دیگه راستینی می تونه جمله بسازه و هر کاری که خودش انجام میده با سوم شخص بیان می کنه به من میگه: مامان، به پدرش: بابا جی، به رادین:آدین داداش، به مادر بزرگش:مامانی و... وقتی تو ماشین می شینیم راستین رو صندلی عقب وامیسه و چون ما همیشه بهش بگبم که باید بشینه بخاطر همین اگه یادمون بره به خودش به حالت امری می گه "آستین بشن" "آستین بشین".. جالب اینه که حرف خودشم گوش نمی کنه و باز هم نمیشینه کلا ماشینایی که تو خیابون می بینه چن دستن "ماشین دایی سیویی سیه" "ماشین ایی سپید" ماشین باباجی آبی" و "ماشین خاله طوسی"...
نویسنده :
مریم
11:45