راستین عزیزم تولد دو سالگیت مبارک

پسر عزیزم دو ساله شد.

"از یک نگاه تو رنگم پریده است قربان آن شوم که تو را آفریده است

راستین عزیزم تولدت مبارک"

حالا دیگه راستینی می تونه جمله بسازه و هر کاری که خودش انجام میده با سوم شخص بیان می کنه 

به من میگه: مامان، به پدرش: بابا جی، به رادین:آدین داداش، به مادر بزرگش:مامانی و...

وقتی تو ماشین می شینیم راستین رو صندلی عقب وامیسه و چون ما همیشه بهش بگبم که باید بشینه بخاطر همین اگه یادمون بره به خودش به حالت امری می گه "آستین بشن" "آستین بشین".. جالب اینه که حرف خودشم گوش نمی کنه و باز هم نمیشینه

کلا ماشینایی که تو خیابون می بینه چن دستن "ماشین دایی سیویی سیه" "ماشین ایی سپید" ماشین باباجی آبی" و "ماشین خاله طوسی"   و بقی ماشینا " ماشین نه خاله" هستن 

شبا عادت داره با قصه های "می می نی" بخوابه، متاسفانه بعضی شبا مجبور می شم 5 بار هر کتاب رو براش بخونم

متاسفانه هنوز بد غذاست و برای غذا دادن مجبورم هر بار به کلک جدیدی متوسل شم.. تو حیاط راه ببرم و غذا بدم...رو کابینت بشونم و در حالی که قابلمه و نمک دستش دادم و اون هی ریخت و پاش می کنه بهش غذا بدم.. یه عالمه شمع جلوش بذارم و به ازای هر بار فوت کردن یه قاشق دهنش کنم و...

کارتونای مورد علاقش Smurfs، SpongBob ، Timmy Time و Shaun the Sheep هستش

وقتی صدای آهنگ می شنوه وظیفشه که تو هر حالت و در حال ناجام هر کاری که هست پا شه و تا آخر آهنگ برقصه .. خیلی خوشکل ماشاا.. زندگیه

عاشق رادینه و داداششو خیلی دوست داره

اسباب بازی مورد علاقش ماشین و توپه، البته گاهی با قابلمه هاش آشپزی هم می کنه 

خیلی تمیز و منظمه.. همه باید پشت میز صاف بشینن.. هر بار مامانی با ما غذا می خوره بهشون تذکر می ده که " مامانی صاف بشین" ، دمپایی حیاط و خونه رو به موقع پاش می کنه، به محض اینکه بخوام گردگیری کنم دستمال و شیشه شور رو ازم می گیره و خودش همه جا رو دستمال می کشه و...خلاصه همه چی باید سر جای خودش باشه

متاسفانه هر چی دست رادین می بینه گریه می کنه و با جیغ و داد همونو می خواد و باز متاسفانه چون ما همیشه خسته ایم از رادین می خوایم که بهش بده و ما رو نجات بده

عاشق اینه که وقتی شبا بیرون می ریم ماهو با دست نشون بده و به ماه زل بزنه و مرتب تکرار منه "ماه"

جانم عاشقتم

تولدت مبارک عزیزم

امیدوارم 100 ساله بشی و همیشه سالم و خندون باشی