راستین عزیزم فرشته آسمانی ، سالروز زمینی شدنت مبارک
دیشب با مامانی و خاله ها برا راستینی یه تولد کوچولو گرفتیم... کیکو که جلوش گذاشتیم و گفتیم شمعو فوت کنه لپاشو باد کردو هوا رو از لای لباش داد بیرون.. لباشو غنچه نمی کرد اما خیلی سعی کرد شمعو خاموش کنه.. بعد از عکس بهش اجازه دادم به کیک دست بزنه.. دستاشو کرد تو کیکو به قول شیرازیها حسابی چلم بازی (گنده کاری) کرد..خیلی خوردنی شده بود..تمام صورتشو کیکی کرد بعدش که آهنگ گذاشتیم باسنشو تکون می داد زانوشو خم می کرد و باز وامیستاد..دستاشو با عشوه تکون می داد و گاهی سر شو هم تکون می داد.. قرتی من خدایا شکرت خدایا ممنونم که این پسرای گل رو به من دادی خدایا کمک کن بتونم خوب تربیتشون کنم و به یه جایی برسونمشون...آمین خدایا خیلی دوست دارم ..خدایا متشکرم...عاشقتم...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی