جشن تولد رادین و راستین گلم
دیروز بالاخره برا بچه ها تولد گرفتم و خدارو شکر همه چی به خوبی و خوشی برگزار شد. امسال به کمک مامان غذا رو خودمون درست کردیم و فکر می کنم از هر سال بهتر بود.
راستینی تا آخر شب بیدار بود و هر بار هم تو بغل یکی بود.. البته بیشتر پیش مامان ملوک بود و مرتب خودشو براش لوس می کرد و مامانیشو هی بوس می کرد رادینی هم امسال حسابی با دوقلوها جور شده بود و کلی با هم بازی کردن
خلاصه به لطف خدا جشن خوبی بود و فکر می کنم به همه خوش گذشت.. رادینی با کادوییاش خیلی حال کرده بود مخصوصا تیرکمون خاله مرجان که یه لحظم از دستش نمیوفتاد.. عمه گیتی هم کیسه شنی براش گرفته بود واقعا دستش درد نکنه می دونم خریدن و اوردنش چقد زحمت داشته
دایی مهدی هم هلیکوپتر کنترلی رو که خیلی وقت بود آرزوشو داشت گرفته بود ..
راستینی این همه کادوایاشو ول کرده بود و چسبیده بود به فوتبال دستیه رادینی که مامانی زحمتشو کشیده بود..البته میمونی رو که معصومه جون خریده بود رو هم دوست داشت..
دست همه درد نکنه..بچه ها تا مدتها کلی سرگرمی دارن که مشغولشون کنه..
خدایا به خاطر همه چیز متشکرم مخصوصا بخاطر وجود دو تا پسر گلم و همسر مهربونم