توپو
راستین گلم یه ماهی می شه که حرف می زنه.. زبون خودشو داره ولی هر چی میخواد یه چیزایی میگه..
عاشق توپه.. تا توپ می بینه میگه "توپ توپ توپ...." تازگیها هم به لهجه شیرازی می گه "توپو"
"بابا" هم میگه به ادی هم میگه "ددی"... به کتابم می گه "تتاب" کتابو خیلی دوست داره.. ورق می زنه و با دقت نیگه می کنه و عکساشو نشون می ده و مدتها باهاش مشغوله ... جونم مامان..
خیلی هم شیطون شده.. سه سوت بالای پله هاست.. با واکری که خالش عیدی پیش براش خریده بود تند و تند راه میره.. وقتی یه دستشو می گیری بههات راه می ره و با اون وضعیت می خواد توپو شوت کنه.. جانم مامان
خلاصه که حسابی خوردنی شده...
میوه خوردنش هم بامزست.. همه میوه ها رو می جوه و بیرون میریزه مث دستگاه چرخ گوشت...
هنوزم عاشق ماسته و غذا رو بدون ماست نمی خوره..
خلاصه اینکه نفس مامانه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی